سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آیا آزاده‏اى نیست که این خرده طعام مانده در کام دنیا را بیفکند و براى آنان که در خورش هستند نهد ؟ . جانهاى شما را بهایى نیست جز بهشت جاودان پس مفروشیدش جز بدان . [نهج البلاغه]
زمان
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» مهدی


پیشگویی های منجم یهودی

و سطیح کاهن

 

کاهن به معناى غیبگو است و"سطیح کاهن "یکى از مشهورترین غیبگویان تاریخ است. وى از مردم یمن بوده وهمواره بر زمین افتاده بود ومیگویند 50 سال عمرکرده است. (2) مرحوم علامه مجلسى درکتاب "بحارالانوار" ازکتاب مشارق الانوار تألیف حافظ رجب برسى، که از علما ومحدثان شیعه است، خبرى را درباره ظهور امام زمان (ع)از سطیح کاهن بدین مضمون نقل نموده است:

 

منجم یهودى 

هنگام تولد حضرت ولى عصر(ع)منجمى یهودى در قم اقامت مى کرد که در آن سامان شهرت بسزایى داشت. احمد بن اسحاق که از شخصیت هاى معروف قم و وکیل امام حسن عسکرى (ع)در قم بود، پیش منجم یهودى رفت وگفت: براى ما در فلان روز مولودى به دنیا آمده است، فالى او را براى ما ببین. یهودى گفت: آن چه من از محاسبه هاى خود به دست مى آورم، این است که او یا پیامبر خواهد بود و یا وصی پیامبر. او شرق و غرب جهان را تحت حکومت و سیطره خود در خراهد آورد. من چنین در مى یابم که احدى روى زمین نمى ماند، جز این که در برابر او تسلیم مى شود(1)

 

سطیح کاهن 

کاهن به معناى غیبگو است و"سطیح کاهن "یکى از مشهورترین غیبگویان تاریخ است. وى از مردم یمن بوده وهمواره بر زمین افتاده بود ومیگویند 50 سال عمرکرده است. (2) مرحوم علامه مجلسى درکتاب "بحارالانوار" ازکتاب مشارق الانوار تألیف حافظ رجب برسى، که از علما ومحدثان شیعه است، خبرى را درباره ظهور امام زمان (ع)از سطیح کاهن بدین مضمون نقل نموده است: ذاجدن پادشاه براى استفسار از موضوعى که در آَن تردید داشت به دنبال سطیح کامن فرستاد . چون سطیح آَمد خواست او را امتحان کند، لذا یک دینار درکفش خود پنهان کرد و آَن گاه به وى اجازه داد که داخل شود. چون وارد شد، شاه گفت: اى سطیح براى تو چه پنهان کرده ام سطیح گفت: درکفش خود یک دینار پنهان کرده اى شاه پرسید: این را ازکجا دانستى؟ سطیح گفت: از یک نفر جن که مانند برادر، همه جا با من همراه است. شاه گفت: اى سطیح از آَن چه در روزگاران پدید مى آَید مرا مطلع گردان سطیح گفت: هنگامى که نیکان از میان بروند واشرار به جاه و مقام برسند، و مقدرات الهى را تکذیب نمایند، واموال را به سختى حمل کنند... و اختلاف کلمه پدید اَید... ستارهء دنباله دارى که عرب را پریشان کند، طلوع نماید. در آَن هنگام، باران نبارد و رودها خشک شود و اوضاع روزگار دگرگون گردد... آن گاه مردى از اولاد صَخر (3) خروج میکند وپرچم هاى سیاه را به پرچم هاى سرخ تبدیل مى نماید و محرمات را مباح میگرداند... در آن موقع مهدى فرزند پیغمبر ظاهر مى شود و این در وقتى است که مظلومى در مدینه وپسر عموى وى در خانه خداکشته شود .... او حق را به اهل حق برگرداند و میهمانی را در میان مردم افزون گرداند و با عدالت خوى غبار ضلالت را از میان ببرد (4)

 

پی نوشت ها:

1.روزگار رهایی ج 1، ص 141.

2. بحارالانوار ج 51، ص 65 غیبة طوسى، ص 13 1 کشف الغمه، ج 3، ص 263 و 267

3. صَخر: نام ابوسفیان پدر معاویه است و مقصود از او سفیانى مشهور مى باشد.

4.بحارالانوار ج 51 ص 162

 

منبع: پایگاه مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیتچ

 

نوشته شده توسط صفر حبیبی مشکینی در پنجشنبه 7 شهریور1387
 لینک مطلب    < type=text/java>GetBC(111);
10 منتظر   

تشرف علامه حلى و کتاب عالم سنى

شهید ثالث ، قاضى نوراللّه شوشترى (ره )، مى فرماید: بین اهل ایمان معروف است که یکى از علماى اهل سنت ، که در بعضى از فنون علمى ،استاد علامه حـلـى (ره ) اسـت کتابى در رد مذهب شیعه امامیه نوشت و در مجالس ومحافل آن را براى مردم مـى خـوانـد و آنـان را گمراه مى نمود، و از ترس آن که مبادا کسى از علماى شیعه کتاب او را رد نماید، آن را به کسى نمى داد که نسخه اى بردارد.

عـلامه حلى همیشه به دنبال راهى بود که کتاب را به دست آورد و رد کند.

ناگزیر رابطه استاد و شاگردى را وسیله قرار داد و از عالم سنى درخواست نمود که کتاب را به اوامانت دهد.

آن شخص چون نمى خواست که دست رد به سینه علامه حلى بزند، گفت : سوگند یاد کرده ام که این کتاب را بیشتر از یک شب پیش کسى نگذارم .

مرحوم علامه همان مدت را نیز غنیمت شمرد.

کتاب را از او گرفت و به خانه برد که در آن شب تا جـایى که مى تواند از آن نسخه بردارد.

وقتى به نوشتن مشغول شد و شب به نیمه آن رسید، خواب بر ایشان غلبه نمود.

همان لحظه حضرت صاحب الامر روحى وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء حاضر شدند و به او فرمودند: کتاب را به من واگذار و توبخواب .

عـلامـه حلى خوابید.

وقتى از خواب بیدار شد، نسخه کتاب از کرامت و لطف حضرت صاحب الامر (ع ) تمام شده بود.

الـبته این قضیه را به صورتهاى دیگرى هم بیان کرده اند، از جمله در کتاب قصص العلماء این طور آمده است که : عـلامـه حـلـى (ره ) کتاب را توسط یکى از شاگردان خود که نزد آن عالم مخالف درس مى خواند براى یک شب به عنوان عاریه به دست آورد و مشغول نسخه بردارى از آن شد.

همین که نصف شب گذشت ، علامه بى اختیار به خواب رفت و قلم از دستش افتاد.

وقتى صبح شد و وضع را چنین دید اندوهناک گردید، ولى وقتى کتاب راملاحظه کرد، دید تمامش نوشته و نسخه بردارى شده است و در آخـر آن نـسخه این جمله نوشته شده : کتبه م ح م د بن الحسن العسکرى صاحب الزمان (این نسخه راحجة بن الحسن العسکرى صاحب الزمان (ع ) نوشته است ).

علامه فهمید که آن حضرت تشریف آورده و نسخه را به خط مبارک خود تمام نموده اند.

منبع:

العبقری الحسان تالیف: مرحوم حاج شیخ علی اکبر نهاوندی ترجمه سید جواد معلم

 

نوشته شده توسط صفر حبیبی مشکینی در جمعه 1 شهریور1387


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ایلیا ( سه شنبه 87/11/1 :: ساعت 11:0 عصر )
»» یا بقیه الله

غزه در انتظار توست



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ایلیا ( یکشنبه 87/10/29 :: ساعت 8:12 عصر )
»» می آید

حتما می اید

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ایلیا ( یکشنبه 87/10/29 :: ساعت 8:3 عصر )
»» یا امام زمان

سلام

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ایلیا ( یکشنبه 87/10/29 :: ساعت 7:50 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مهدی
یا بقیه الله
می آید
یا امام زمان

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 2931
» درباره من

زمان

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب